loading...
« او خــواهــد آمــد»
« خــادم الــزهرا » بازدید : 239 دوشنبه 12 خرداد 1393 نظرات (0)

روزی حضرت محمد (ص) از اصحاب صفه می گذشت (اصحاب صفه گروهی از مسلمانان فقیر بودند که به دستور پیامبر ص در مسجد به سر می بردند تا آن که به پیامبر ص وحی شد که مسجد جای سکونت نیست اینها باید در خارج از مسجد سکونت کنند پیامبرص در خارج از مسجد محلی را آماده کرد و در آن سایبانی ایجاد کرد به آن صفه میگفتند و فقیرانی که در آن سکونت داشتند به اصحاب صفه معروف بودند) جیبر را دیدفردی سیاهپوست ، کوتاه قد ، زشت روبه وی گفت چرا ازدواج نمیکنی؟جیبر که از این حرف پیامبر ص سخت شگفت زده شده بود گفت: یا رسول الله چه کسی حاضر است دخترش را به من بدهد؟ من که نه مال دارم نه جمال ، نه حسب دارم نه نسب ، چه کسی دخترش را به من میدهد. کدام دختر ، همسر سیاه پوست بدشکل و فقیری مثل من میشود؟پیامبرص به ایشان فرمود : ای جبیر خداوند به وسیله ی اسلام ارزش انسانها را عوض کرد بسیاری افراد در دوره ی جاهلیت بالا بودند و اسلام آنها را پایین کشید ، بسیاری در دوره ی جاهلیت خوار و ذلیل بودند و اسلام آنها را ارزش و منزلت داد. امروز همه ی مسلمانان با هم برابر و برادرند و... رسول خدا ص با این جملات جیبر را از اشتباه خود بیرون آورد و به وی پیشنهاد کرد که دختر زیاد بن لبید را که از ثروتمندان مدینه بود ، از وی خواستگاری کند! جیبر پس از اسرار پیامبر ص نزد زیاد رفت بعد از مدتی کلنجار با خود خواسته خود را به زیاد بن لبید گفتزیاد بسیار تعجب کرد و گفت : - واقعا پیامبر به تو چنین حرفی زده ؟ - بله - ولی در رسم ما دخترانمان را به هم ردیفان خود و هم شانان خود میدهیمجیبر که این سخنان را شنید بلافاصله از جای برخواست و از خانه خارج شدزلفا دختر زیاد که این سخنان را شنید نزد پدر آمد و گفت: - بابا نکند جیبر راست بگوید و واقعا پیامبر ص وی را فرستاده باشد؟ - خب به نظر تو چه کنم؟ - وی را به خانه بیاور و از وی پذیرایی کن و فردا این سخنان را با پیامبر ص در میان بگذارزیاد چنین کرد . فردا نزد پیامبر ص رفت : - یا رسول الله جیبر دیروز نزد من آمد و گفت پیامبر ص فرموده دختر زیاد را برای خود خواستگاری کن ولی ما دخترانمان را به هم شانان خود میدهیم - ای زیاد جیبر مومن است . این شانیت هایی که گمان میکنی امروز از میان رفته مرد مومن هم شان زن مومنه است . الخبیثاتُ للخبیثینِ و الخبیثونَ للخبیثاتِ والطیباتُ للطیبین والطیبون للطیباتِ ... زنان بدکار و ناپاک شایسته ی مردانی بدین وصفند و مردان زشتکار و ناپاک شایسته ی زنانی بدین وصفند و بلعکس زنان پاکیزه ی نیکو لایق مردانی چنین و مردان پاکیزه ی نیکو لایق زنانی چنینند.. سوره ی نور آیه ی ۲زیاد پس از شنیدن این سخنان به خانه باز گشت و موضوع را برای دخترش نقل کرد: - دخترم نظر تو چیست: - پدر به نظر من پیشنهاد رسول خدا را رد نکن .مطلب مربوط به من است و جیبر هرچه هست من باید راضی باشم و... زیاد زلفا را به عقد جیبر در آورد و از سرمایه ی خود برای آنها منزل و لوازم زندگی تهیه کرد و... جویبر و زلفا با هم عروسی کردند و به خوشی سر بردند. جهادی پیش آمد که جیبر با همان نشاطی که مخصوص اهل ایمان است زیر پرچم اسلام در آن جهاد شرکت کرد و شهید شد. برگرفته از:کتاب داستان راستان_استاد مطهری

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    سايت را چطورمي بينيد؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 65
  • کل نظرات : 37
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 4
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4
  • بازدید ماه : 5
  • بازدید سال : 30
  • بازدید کلی : 31,163
  • کدهای اختصاصی

    کد مداحی و آهنگ مذهبی

    پیج رنک گوگل ساعت فلش مذهبی اوقات شرعی
    روزشمار فاطمیه
    روزشمار محرم عاشورا