loading...
« او خــواهــد آمــد»
ضحا علمدار بازدید : 158 پنجشنبه 22 اسفند 1392 نظرات (1)

قبلا این صحنه را نمیدانم
در من انگار میشود تکرار
آه سردی کشید حس کردم
کوچه اتش گرفته از این آه
و سراسیمه گریه در گریه
پسر کوچکش رسید از راه
گفت ارام باش چیزی نیست
به گمانم فقط کمی کمرم
دست من را بگیر گریه نکن
مرد گریه نمی کند پسرم
چادرش را تکاند و با سختی
یاعلی گفت و از زمین پا شد
پیش چشمان بی تفاوت ما
ناله هایش فقط تماشا شد
صبح فردا به مادرم گفتم
گوش کن این صدای روضه ی کیست......؟
طرف کوچه رفتم و دیدم
در و دیوار خانه ای مشکی ست
با خودم فکر میکنم حالا
کوچه ی ما چقدر تاریک است
گریه ،مادر ،دوشنبه ،در، کوچه                                                                                                        راستی فاطمیه نزدیک است

 

شاعر:برقعی

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط raha در تاریخ 1393/01/11 و 16:02 دقیقه ارسال شده است

.............................


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    سايت را چطورمي بينيد؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 65
  • کل نظرات : 37
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 29
  • بازدید امروز : 12
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 13
  • بازدید ماه : 56
  • بازدید سال : 81
  • بازدید کلی : 31,214
  • کدهای اختصاصی

    کد مداحی و آهنگ مذهبی

    پیج رنک گوگل ساعت فلش مذهبی اوقات شرعی
    روزشمار فاطمیه
    روزشمار محرم عاشورا